آواورزی و الفباورزی
کلید یادگیری زبان فارسی در مدارس دو زبانه
جامعه یاوری فرهنگی در سال ۱۳۹۴ برای اولین بار، طرح آموزش آوا ورزی و «الفباورزی» را در دو استان خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان اجرا کرد. طرحی که پیش نیاز آموزش زبان فارسی در مدارس و مکمل آموزشهای پیش از دبستان است و در آن، معلمان شیوه های آموزش واج ها و صداهای زبان فارسی به کودکان را یاد میگیرند.
این طرح آنقدر در میان معلمان این دو استان محبوبیت پیدا کرد که با درخواست اداره کلهای آموزش و پرورش خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان، قرار است در سال ۹۵ در ابعاد گسترده تری اجرا شود. معلمانی که در کارگاههای آواورزی و الفباورزی شرکت کرده بودند، در گزارشهای خود به ما گفتند که در تمام سالهای قبل، هیچ گاه نتوانسته بودند زبان فارسی را تا این اندازه مفرح و تاثیرگذار به دانش آموزان آموزش دهند. جامعه یاوری فرهنگی این طرح را با کمک موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و پشتیبانی مالی شرکت عمران آذرستان اجرا می کند.
در ادامه مروری میکنیم بر محتوای آواورزی و الفباورزی و اهمیت آن در آموزش کودکان پیش از دبستان.
زبان پایه هر نوع آموزشی است و کودک بدون این که زبان را بلد باشد، قادر به یادگیری هیچ چیز نخواهد بود. اما همین زبان را چطور باید به کودک آموزش داد؟
خیلی از ما آموزش زبان را معادل آموزش خواندن و نوشتن می دانیم. آموزشی که باید در مدرسه و از پایه اول ابتدایی شروع شود و کودک را اصطلاحا «با سواد» کند. اما واقعیت این است که یادگیری زبان، سال ها قبل از ورود به مدرسه اتفاق می افتد و مدرسه، فقط جایی است که کاربرد زبان را به کودک می آموزد. یعنی آخرین مرحله از زبان آموزی. پیش از آن، کودک باید با لایه های دیگر زبان آشنا شود. کاری که متخصصان آموزش و پرورش، امروز آن را به عهده دوره های آواورزی و الفباورزی گذاشته اند. دوره هایی که آواشناسی و واج شناسی و در پی آن نویسه شناسی و در گامی بالاتر نشانه شناسی را به کودکان آموزش می دهند. حتی بزرگسالان بی سواد یا کسانی که فارسی زبان مادری شان نیست اما می خواهند فارسی را به شیوه ای نو بیاموزند هم نیاز به یادگیری این مقدمه ها دارند.
در آواورزی و الفباورزی قرار نیست خواندن و نوشتن به کودک آموزش داده شود. بلکه این دوره ها در پی آن هستند که رانش درشت واج ها را به کودک یاد بدهند. به طوری که کودک بتواند حروف الفبا را به درستی یاد گرفته و درست تلفظ کند. این یکی از سه مرحله آموزش الفبا است که هر کودکی باید بگذراند. دو مرحله دیگر، از زمان تولد کودک آغاز شده اند.
کودک تا شش ماهگی، سخنان اطرافیانش را می شنود و اگرچه خود از صحبت کردن عاجز است اما این آواها را به ذهن می سپارد و بعدتر سعی در تقلید آنها دارد. در فاصله یک تا دو سالگی، مرحله دوم آغاز می شود. یعنی به کارگیری واژگانی که کودک از طریق شنیدن آموخته. او این واژه ها را به شیوه خودش ادا می کند. به بیرون رفتن می گوید: دَدَ، به غذا می گوید: به به و… سومین مرحله از سه تا شش سالگی ادامه دارد که کودکان می توانند سخن بگویند و با گذشت هر سال و رشد بیشتر مهارت های کلامی شان توسعه پیدا می کند. در این دوره است که کم کم آنها می فهمند زبان، فراتر از چیزی است که با آن صحبت می کنند و نشانه های دیداری و نوشتاری هم دارد. آنها از این مرحله به بعد، وارد گام خواندن و نوشتن می شوند.
برای این که کودکان این سه مرحله را به درستی طی کنند، باید روی لایه های آوایی زبان به درستی و در زمان مناسب کار شود. زمان مناسب این کار، سنین پیش از دبستان است و درست از همان روزی که کودک پا به دبستان می گذارد، دوره طلایی یادگیری زبان و واج ها به پایان رسیده است و حالا کودک باید به کار گیری آنها را در زمینه خواندن و نوشتن بیاموزد.
بچه ها چطور آموزش می بینند؟
برای آموزش آواورزی و الفباورزی به کودکان، روش های متفاوتی وجود دارد و از ابزارهای مختلفی استفاده می شود. یکی از این ابزارها، لوح الفبایی- آوایی است. این لوح در اتاق کودک یا فضایی که بیشتر جلوی چشم کودک قرار دارد نصب می شود تا نگاه پیوسته به این لوح حروف و صداها را در ذهن کودک ثبت کند. برای این که تداعی حروف و صداها در ذهن کودک بهتر انجام شود، حروف با نمادهایی مثل حیوان ها، اشیا و… همراه می شوند. کارت های آموزش آواها و بازی و داستان هایی که مربی برای شناخت آواهای حیوانی، ابزاری، طبیعت و کارها تدارک می بیند هم از دیگر روش های آموزش این مهارت ها به کودکان هستند. در ادامه قسمتی از ویدئوهای آموزشی مربوط به کارگاههای آموزش الفباورزی و آواورزی نمایش داده می شود.
تفاوت آواورزی با الفباورزی
الفباورزی شناخت آواهای الفبا به شیوه ای علمی است. در این روش کودک هم از جنبه آوایی با الفبای زبان فارسی آشنا می شود و هم از جنبه رانش یا جایگاه خاص تلفظ یک حرف یا صدا؛ از حلق گرفته تا لب ها. تفاوت آواورزی و الفباورزی در این است که آواورزی بسته ای آموزشی برای شناخت آواها به طور کلی است. آواهای طبیعی، زبانی، جانوری، صنعتی و غیره. اما الفباورزی تنها روی واج ها یا صداهای الفبای زبان فارسی تمرکز دارد و از نظر گام بندی، گام بالاتر در آموزش زبان به کودکان پیش دبستان است.
مزیت های آواورزی و الفباورزی
اگر روی توانایی های آوایی کودکان کار شود زبان را در مراحل خواندن و نوشتن بسیار زودتر و سنجیده تر خواهند آموخت .اما آواورزی و الفباورزی نه تنها برای یادگیری زبان، که برای توسعه مهارت های فردی کودک هم مفید هستند.
• آواورزی و الفباورزی کودک را به دستگاه آوایی و شنوایی خود حساس تر می کنند. توانایی خوب گوش دادن، شناخت و پردازش آواها را به دست می آورد و شیوه بیان درست آواها را می آموزد.
• این مهارت ها منجر به تقویت هوش اجتماعی کودک می شود تا بتواند به درستی با دیگران ارتباط برقرارکرده و از نیازها و هیجان های دیگران آگاه شود. همچنین این مهارت به بهتر صحبت کردن و گسترش دایره واژگانی کودک منجر می شود.
• تحقیقات نشان می دهد گسترش واژگانی کودک به رفتار گسترده تر او کمک می کند و از «درخودماندگی زبانی» به شیوه ای که کودک نتوانند حرف خود را بزنند، پیشگیری کرده و به «بیداری زبانی» او کمک می کند.
• گسترش تخیل کودک، لذت، شادی و سرگرمی همراه آموزش از دیگر مزایای آواورزی و الفباورزی است.
بهترین وقت یادگیری
در جوامعی که سامانه آموزش پیش دبستان در اندازه های استاندارد جهانی نیست، دوره ای از زندگی کودکان به ویژه دوره زمانی ۳ تا ۶سالگی در یک خاموشی یا ناروشنی می گذرد. نرخ آموزش پیش دبستانی در ایران ۵۴درصد است و این در حالی است که کشورهایی مانند فنلاند، دانمارک و سوئد کودکان با نرخ بالای ۹۹ درصد تحت پوشش آموزش پیشدبستانی قرار می گیرند.
کودکان در دوره پیش دبستانی باید با آواها و رانش درست الفبای زبان فارسی آشنا شوند، و گرنه زمانی که وارد دبستان می شوند برای اصلاح و یادگیری آواها دیگر خیلی دیر است. این موضوع برای کودکان دوزبانه اهمیت بیشتری پیدا می کند. کودکانی که تا پیش از ورود به مدرسه تنها به زبان مادری خود تکلم کرده و هرآنچه شنیده اند، به زبانی غیر از فارسی بوده است، بیش از دیگر کودکان به آشنایی با مقدمات زبان فارسی نیازمندند. به همین دلیل هم جامعه یاوری فرهنگی آموزش آواورزی و الفباورزی را از مناطق دو زبانه سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی آغاز کرد.
گزارشی جالب از بازخوردهای آواورزی و الفباورزی در سیستان و بلوچستان
روزی که معلم ها به شوق آمدند
در روزهای ۲۵ و ۲۶ آذرماه سه کارگاه آموزش آواورزی و الفباورزی برای آموزگاران ایرانشهر، سرباز و راسک برگزار شد. طبق روال همیشگی که کارشناسان گزارش فعالیت خود را در اختیار ما قرار می دهند، خانم نهضت قریشی نژاد، کارشناس طرح آواورزی و الفباورزی جامعه یاوری فرهنگی در سیستان و بلوچستان هم گزارشی از این دو روز تهیه کردند. در بخش هایی از این گزارش نکات جالبی از وضعیت آموزشی منطقه و استقبال معلمان از کارگاه ها آمده بود که حیفمان آمد با شما در میان نگذاریم. این گزارش را به قلم خانم قریشی نژاد بخوانید.
– معلمان بسیار مشتاق و علاقه مند به یادگیری هستند. به معلمی که خیلی دیر آمده بود گفتم چرا اینقدر دیر؟ گفت مسیر ما دور است و ماشین کم پیدا می شود. گفتم: خوب نمی آمدی حالا که ما بخش عمده درس را داده ایم. گفت همین یک ساعت هم غنیمت است، دو کلمه هم یادبگیرم دو کلمه است. در مقابل منطق او کم آوردم.
– مسئولان آموزش و پرورش میگفتند: این اولین دوره آموزشی است که معلمان به این تعداد و تا آخر مینشینند. هیچکس کلاس را زودتر ترک نکرد، گرچه عدهای دیر آمدند.
– در صحبتهای معلمان متوجه شدیم که در هر منطقه حدود ۱۰۰ کلاس چند پایه و حتی ۶ پایه وجود دارد. یک معلم باید همزمان به ۶ کلاس درس بدهد! معلمانی که هیچ آموزشی برای این کار ندیده اند و دائم نگران هستند که چه کار کنند و راهی برای حل مشکلاتشان نمی دانند.
– پراکندگی جغرافیایی در این مناطق زیاد است. گاه کودکی باید بین ۲تا ۶کیلومتر را طی کند تا به مدرسه برسد. صبح که به راسک می رفتیم، از ساعت ۶:۳۰ کنار جاده دانش آموزانی را می دیدیم که دسته دسته از همان کنار جاده به سمت مدرسه می رفتند.
– بخش عمده معلمان در مناطق راسک و سرباز «خرید خدمت» هستند. یعنی خود اداره منطقه آنها را استخدام کرده نه آموزش و پرورش. هیچ آموزشی ندیده اند و بدون داشتن شیوه کار تدریس می کنند آن هم در کلاسهای چندپایه. نه فن معلمی می دانند نه اصول تعلیم و تربیت کودک و نه دانش مربوط را دارند. فقط به امید آن که بعدها در آموزش و پرورش استخدام شوند می خواهند یاد بگیرند. بعضی از این ها سواد خواندن و نوشتن فارسی خودشان هم خوب نیست. معلمی نوشته بود که علاقه ای به معلمی ندارد و از درد مجبوری معلم شده است.
– بیشتر معلمان پایه اول که در کارگاه شرکت کرده بودند در مورد شیوه تدریس کتاب اول ابتدایی مشکل داشتند و سرگردان بودند. آنها مایل بودند اول ما روش تدریس کتاب فارسی کلاس اول را به آنها آموزش دهیم و تقصیری هم نداشتند چون می خواستند نیازشان پاسخ داده شود. آنها راه حل می خواستند که عملا در شغلشان با آن درگیر بودند. ما سعی کردیم به سؤالاتشان در مورد تدریس کتاب پایه اول و دانش آموزانشان تا حد امکان جواب دهیم.
– به دلیل سطح پایین سواد معلمان، همه از کم بودن زمان دوره شکایت کردند و گفتند که اگر زمان بیشتر بود مفاهیم را بهتر دریافت می کردند. آنها با ساده ترین مفاهیم آموزش زبان آشنا نبودند و خواهان تداوم این دوره ها و تکرار مطالب شده بودند.
– همه آنچه می گفتیم برایشان جدید بود و شگفت زده شده بودند.
– در این مناطق مردم اگر قرار باشد کوچکترین هزینه ای بدهند، بچه هایشان را به مدرسه نمی گذارند. حتی برای پول بیمه که سالانه ۷۰۰۰ تومان است بچه را مدرسه نمی برند.
– پس از هر کارگاه، در بسیاری از آنها «امید» را حس می کردم و «شگفتی» و در عین حال شادمانی از این که عده ای به فکر آنها هستند. خوشحال بودند که یک شرکت عمرانی (شرکت عمرانی آذرستان) چنین هزینه ای را برای آموزش معلمان و دانش آموزان هزینه کرده است. خوشحال بودند که کسانی این راه دور را آمده اند تا به آنها آموزش دهند. خیلی از آنها در پایان کارگاه اظهار داشتند که ما به کارمان و آینده کودکان امیدوار شدیم.
– رئیس آموزش و پرورش منطقه «سرباز» گفت که ما از شما روحیه گرفتیم. معلم ها گفتند که به شوق آمده اند و احساس مسئولیت بیشتری می کنند و اعتماد به نفس پیدا کرده اند.
– همه از کلاس و دوره آموزشی راضی بودند اما میگفتند کاش اول سال این کار انجام شده بود. حتی معلمی به من گفت تا حالا اشتباه درس داده ام حالا چه کار کنم؟ که راهکارهای لازم به او داده شد.
– به راستی من در این کارگاه ها همچون آموزگاران احساس خیلی خوبی داشتم. تمام مدت نام شرکت عمران آذرستان جلو چشمم بود، که با پشتیبانی مالی این طرح، چنین کار بزرگی را انجام دادند تا محروم ترین کودکان ایران از این نوع آموزش پیشرفته برخوردار شوند. کودکی که چند کیلومتر راه می پیماید تا سر کلاس بنشیند حقش است که از امکانات آموزشی خوب و معلمی آگاه و آشنا به روش تدریس برخوردار باشد.
– نکته آخر این که من در این سفر بیش از پیش دریافتم و معتقد شدم که مدرسه سازی زمانی معنی می یابد که برنامه آموزشی، مواد آموزشی و آموزگار آموزش دیده فراهم باشد. اگر مدرسه باشد و کلاس هم بر پا شود، اما معلم نداند باید چه کند و در کار خود مانده باشد، چه سودی از این مدرسه و کلاس؟!